مریم شیعه | شهرآرانیوز؛ در گرمسار به دنیا میآید؛ شهری که کوچه پسکوچههایش، صحنه نخستین دویدنها، بازیها و کشمکشهای او با هم سنوسالهایش است. از همان کودکی خستگیناپذیر بهنظر میرسد. جسارت و تابآوری زیادی نشان میدهد. خانواده در آن سالها او را تشویق میکنند تا ورزش کند. هر روز بعد از ساعتهای خستهکننده مدرسه، ساک ورزشیاش را روی دوش میاندازد و به سمت مأمنی میرود، که ذهنش را آرامتر میکند و به ارادهاش نظم میدهد.
وقتی روی تاتامی قدم میگذارد و کمربند آبیاش را محکم میکند، احساس میکند هیچ چیز و هیچکس جلودارش نیست. حس میکند زرهی آهنین به تن دارد که قرار است تا آخر عمر از او محافظت کند. واکنشهای لحظهای کمنظیری دارد. چشمانش همیشه بهدنبال فرصتی برای اجرای فنون جورواجور است و هربار که یک ساقانداز موفق اجرا میکند، صدای همهمه و تشویق در کلاس میپیچد.
فرقی نمیکند رقیب سنگینوزن باشد یا سبک وزن، فرقی نمیکند قد و بالای بلندی داشته باشد یا کوتاه قامت باشد، به هر حال سیفا... میتواند در چشم برهم زدنی، یک چرخش سریع و کمنظیر در مرکز به نمایش بگذارد و حریف را روی تاتامی بیندازد. چند سال بعد راهی دانشکده افسری میشود و نظم یک ساختار نظامی با نظم باشگاهیاش تلفیق میشود و همین موضوع فرصتهایی را برایش پدید میآورد که تمرینات جدیتر و سازمانیافتهتر را شروع کند. در آن روزها همه تمرکزش را روی تقویت استقامت میگذارد.
همزمان با عضلهسازی، وزن خود را بالا میبرد و پایههای فنی کشتی و جودو را بهطور موازی پیش میبرد. سیفا... بسیار فروتن و بسیار مقاوم است؛ ویژگیهایی که در تمرینات روزمرهاش به چشم میآید و بعدها در میدانهای رقابت، به رخ کشیده میشود. این مسیر با گامهای کوچک و پیگیر آغاز میشود و او را به رقابتهای ملی و سپس بینالمللی میرساند.
وقتی جودو را انتخاب میکند، از سر شیفتگی و بهخاطر موقعیت است. جودو رفتهرفته در حال شکلگیری و تثبیت است و نیاز به چهرههایی دارد که این ورزش را در ایران بشناسند و سپس راه را برای ورود به میدانهای فرامرزی باز کنند. نخستین تیم باشگاهی او، تیم نیروهای مسلح است.
زیر پرچم این تیم، تمرین حرفهای و شرکت در رقابتهای جهانی را برایش ممکن میکند. برای سیفا... که پیشتر تجربه حضور روی تشک کشتی را هم دارد، جودو ترکیبی از تکنیکها و حملههای حساب شده و شخصیتی آرام و مصمم است. اواخر دهه۴۰ مسابقات ارتشهای جهان در استراسبورگ فرانسه برگزار میشود.
رویدادی که برای اولینبار نام سیفا... جواهری را جهانی میکند. او روی سکو قهرمانی جودو میایستد. در وزن +۹۵ کیلوگرم با رقبای اروپایی و آسیایی روبهرو میشود و هر یک با سبک و سیاق خودشان به میدان میآیند و جواهری خستگیناپذیر ادامه میدهد تا به مدال نقره دست پیدا میکند.
او نخستین مدالآور جودوی ایران در عرصه بینالملل است و کسب این مدال، خود آغاز ثبت رسمی نام جودوی ایران در فهرستهای جهانی است. همین رخداد راه را برای شرکتهای بعدی تیم ملی ایران در رقابتهای جهانی هموار میکند و نام «سیفا... جواهری» را بهعنوان نقطه عطفی در این تاریخ ثبت میکند.
در سالهای پس از افتخارات میدانی، سیفا... جواهری نقشی فراتر از یک ورزشکار داشت. او مربی و پیشکسوتی شد که با دانش میدانی خود نسلهای بعدی را آموزش داد. پس از بازگشت از رقابتهای بینالمللی، او زمان و تجربهاش را وقف تعلیم کشتی، جودو و سامبو کرد و در مجموعههای نظامی و باشگاهی مسئولیتهای آموزشی پذیرفت. شاگردانش از او بهعنوان مربیای یاد میکنند که سختگیر بود، اما عدالت و اخلاق را بر هر بردی مقدم میداشت، کسی که میدانست چگونه اراده و نظم را در ورزشکاران جوان تقویت کند.
او همچنین در مسابقات و رویدادهای بینرشتهای حضور داشت و افتخارات دیگری نظیر نایبقهرمانی در مسابقات بینالمللی کشتی، حضور در جام جهانی لاس پالماس و کسب مدال در رقابتهای سامبو کسب کرد که نشاندهنده وسعت تواناییهایش در چند عرصه رزمی بود. جامعه ورزشی ایران او را نهتنها بهخاطر مدالهایش، که بهخاطر نقش پیشگامش در تثبیت جایگاه جودوی ایرانی در عرصه جهان میشناسد. ورود به دو دنیای متفاوت از ورزش حرفهای برای او مکمل بود. او تشابههای بنیادین بسیاری بین دو ورزش کشتی و جودو شناسایی کرد.
موفقیتش در هر دو رشته، ترکیبی کمنظیر از انعطافپذیری، استقامت، قدرت انفجاری و ذهن تحلیلگر بود. جواهری مرزهای متداول ورزش حرفهای را درهم شکست و سرانجام در شهریور ۱۳۸۸ بر اثر عارضه قلبی درگذشت. پیکرش در قطعه نامآوران بهشتزهرا (س) آرام گرفت و نامش در فهرست پیشکسوتان ورزشی کشور تا همیشه ثبت شد، میراثی که امروز بهعنوان بخشی از تاریخ جودو و کشتی ایران مرور میشود.